قدم 28
سلام به بهترین بچه دنیا
مامانییییی الهی فدات بشم من. از دیشب دورت بگردم با جغجغه بازی میکنی چه جورییییی
انقده باهاش میخندی که حد نداره
فدات شم 4 شنبه ای داشتم شام میزاشتم کباب بشقابی. بابایی هم نبود. مجبور شدم بزارمت تو آغوشی با شما درست کنم برات هم توضیح میدادم که چجوریه. بعد که بابابی اومد شما رو گرفت داشتی به دستام نگاه میکردی چجوری میزارم توی ماهیتابه
مامان جونمممم فدات شم امروز با مامان جون بردیمت واکسن زدی . الهی بمیرم آروم آروم بودی تا واکسن زد انقده گریه کردی که نگو. الانم هی گریه میکنی آروم میشی.دورت بگردم الهی
مامانی صبحی یهو دیدم بابایی داره صدام میکنه مونا پاشو مونا پاشو ببین چجوری مانی خوابیده. دیدم واییییییییییییییی که چقدر قشنگ خوابیدی. آخه فدات بشم نصف تخت برای شماست نصف تخت هم برای منو بابایی. جای شما فقط روی پتو سفیدست نمیدونم چرا همه جا میخوابی جز اونجا. هیچوقتم که نمیزاری پتوت روت باشه. صبح هست شب که پا میشیم میبینیم هیچی روت نیست آخ که من دورت بگردم
دیشب بابایی داشت لوسترارو تمیز میکرد شمام بیدار شدی مجبور شدم اینکارو باهات بکنم