مانیمانی، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 7 روز سن داره

عشق مامان و بابا::: مانی

قدم 25

1392/12/5 18:10
227 بازدید
اشتراک گذاری

مامانی جونم بالاخره تونستم بیام برات عکس بزارم

عزیزم روز جمعه که قرار شد بعد 40 روز بریم خونه خودمون. دیگه کم کم داشتیم وانت میگرفتیم انقدر بارو بندیل داشتیم . کلی اساسیه. با خاله ریحانه و عمو سعید بردیم خونه. مامان جون انقدر گریه کرد

ولی تو نفسم از 5 شنبه دل درد داشتی شما. جمعه هم همینطور. رفتیم خونه بابایی همه جا رو به شما نشون داد تا ساعت 2 هم بیدار بودی.

صبح با کمک مامان جون کلی خونه رو جابجا کردیم. ساعت 1 ظهر دیدیم بابایی اومد. فهمیدم که باز باید بره ماموریت

رفت گرگان ماموریت . دوباره رفتیم خونه مامان جون

مامانی اینم عکس روز چهلمت که تازه از حموم اومدی

اینم عکسای 45 روزگیت

 

مامانی الان بابایی زنگ زد گفت داره بر میگرده هورااااااااااا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (15)

الهه مامان مبین
5 اسفند 92 18:24
سلام دوست خوبم . مانی عزیزم خوبه .امان از این دل دردهای بچه ها . مبین من 40 روز تموم دل درد داشت . از 20 روزگیش شروع شد تا 60 روزگی . 40 شب کامل . اما به محض اینکه 2 ماهگیش تموم شد دل دردشم خوب شد عسلم . ایشاا.. دل درد مانی جون هم زود زود خوب بشه .... راستی من به مبینم علاوه بر شربت گریپ میچر ، ترنجبین هم میدادم . خیلی خوب و گرمه . چون گیاهیه زود دل درد رو ساکت میکنه .
مامان خانمی
5 اسفند 92 19:06
سلام قاصدک جونم چشم.راست میگی اینجوری محمد سجاد اذیت میشه. ممنون از عکسای فندقی گل پسریت که برامون گذاشتی. دلم براش تنگ شده بود. راستی ما اخم مانی جون رو هم خریداریما
مامان خانمی
5 اسفند 92 19:07
ولی خودمونیما قیافش مردونه است ماشالله ماشالله چشم نخوره ایشالله
ترنم
6 اسفند 92 9:11
ای جانم چه خمیازه ای کشیده مبارکه چهل هفتگیت تموم شده ما یه رسمی داریم بعد چهلم یه آش درست میکنیم پخش میکنیم شما هم از این رسما دارین؟
کاکل زری یا ناز پری
6 اسفند 92 10:36
40روزگیت مبارک عزیز دل خاله چه چهره ناز و تو دل برویی داری توووووووووو قوربونت برم منم شمارو با افتخار لینک میکنم عزیزم
مامان خانمی
6 اسفند 92 14:01
عاشقت شدم مانی کوچولوی ریزه میزه
مامانی ساره
6 اسفند 92 17:46
الهی چطوری هم نگاه میکنه ها خدا حفظش کنه براتون خوشحال میشم به وبلاگ دختر منم سر بزنید.
سارامامان یاسین
6 اسفند 92 18:12
ای جانم ماشاا... به مانی جونم بووووووووووووووووووووسماشاا...مثل ماه می مونه
خاله ريحانه
7 اسفند 92 15:23
الهي فدات بشم من خاله، اي وروجك لباس ماماني رو پوشيدي بلا
مامان ارشیا
8 اسفند 92 16:30
مامان خانمی
10 اسفند 92 11:52
الان پنج روز شده که ازت خبری نیست
خاله ريحانه
10 اسفند 92 12:38
خاله‌ايي دورت بگردم كه دلم برات يه ذره شده، خوب باشي عزيزدل خاله
مامان خانمی
11 اسفند 92 9:09
کجایین پس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
راحله
11 اسفند 92 14:56
الهي كه من فدات بشم خاله. دلم برات يه ذره شده عروسك خاله. جيگر خاله. تا ساعت 10 شب بشه و ببينمت كه دلم يه ذره مي‌شه خاله.
مامان خانمی
11 اسفند 92 20:40
توروخدا بیا دیگهههههههههههههههههههههههههه