مانیمانی، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 7 روز سن داره

عشق مامان و بابا::: مانی

قدم 26

1392/12/13 16:30
216 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه زندگیم مامان جونم.

واقعا ازت معذرت میخوام نفسم. نتونستم بیام برات بنویسم. به خدا تنبل نشدما . فقط شدیدا خسته ام

تا وقتی که بیداری هیچی وقتیم که خوابی من خوابم.

بابایی دوباره رفت ماموریت. براش کلی دعا کن مامان که انقدر داره برای ما زحمت میکشه

پنجشنبه رفتیم خونه مامان نرگس. کل روز و شب خواب بود. ولی جمعه و شنبه نه. تا 2 بیداری.

جدیدا فقط تا 2 بیداری. ولی بعدش میخوابی. شنبه ای بابایی اومد گفت باید برم ماموریت شب رفتیم خونه خودمون کلی با بابایی بازی کردی و حال کردی. پیتکو پیتکو بازی، خلبان مرتضایی

وای که چه ناز میشین این بازیا رو میکنید

یکشنبه شبم پیش هم بودیم اومدیم خونه مامان جون

دورت بگردم که انقدر شما ماهی.

آخه مامانم تا به شما گفتم که بخواب که باباییم بخواب خسته نباشه میخواد بره مسافرت

شما بر عکس همیشه راس ساعت 12.30 خوابیدین تا صبح باباییم قشنگ خوابید

 

مامانی اینم عکسای دست و پاهای نازت موقع خواب دوستت دارم یه عالمهههههههههههههه

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (12)

هانی
13 اسفند 92 17:08
عسیسمممم دست و پا های کوچمولوشوووو ارتینم شبا تا 3بیداره بعدش می خوابه .خسته نباشی عزیزمممم بدون همسر خیلی سخته بابای ارتینم کلا" پیش ما نیست بهش سخت میگذرهخدا حفظش کنه
مامان خانمی
13 اسفند 92 21:15
آخییییییش خداروشکر که بالاخره اومدین. ما که دق کردیم بابا. قاصدک جونم پس چرا عکس صورت خوشگل مانی جونی رو نذاشتی؟
خاله ريحانه
14 اسفند 92 7:38
جونم خاله‌ايي، فدات بشم كه مثل ديپلماتا مي‌خوابي، همچين وروجك دست و پاش رو، روي هم ميندازه انگار وسط يه جلسه مهمه، قربونت بشم اسمورف داناي خاله
ترنم
14 اسفند 92 11:04
آخی نازی نازی دست چوچولو پا چوچولو انگشتاشو بخوری یه روزی این دست و پا از دست و پای مامانش بزرگتر میشه میشه یه آقا اونوقت برا این عکسا کلی ذوق میکنی
الهه مامان مبین
14 اسفند 92 17:29
آخییییییییییییییی خدا جون دست و پاهاش رو ببین عزیییییییییییییییییزم . خدا حفظت کنه ... امان از این ماموریت آقایون . گشتن ما رو به خدا
مامان خانمی
14 اسفند 92 18:23
فدای دست و پات وروججججججججججججک
مامان خانمی
15 اسفند 92 8:52
دوستتون دارم خیلییییییییییییییییییییییییییی زیاددددددددددددددددددددددددددددد
مامان خانمی
16 اسفند 92 18:48
قاصدک جونی دوباره رفتی منو تنها گذاشتی؟؟؟ مانی جووووووووووون کجا رفتی خاله؟؟؟؟
مامان شهناز
16 اسفند 92 19:53
سلام مامانی مانی. خسته نباشی. چش رو هم بزاری و یکم صبوری مانی جون بزرگتر میشه و شبا بهتر میتونی بخوابی و استراحت کنی. حالا بعدا حال ما هم معلوم میشه.
سارا مامان یاسین
17 اسفند 92 0:39
سلام خانمی خسته نباشی لحظات شیرینی رو با گل پسری سپری می کنی برای منم دعا کن پسرم صحیح و سالم بیاد پیشمونای جانم قربون دست و پای کوچولوت برم من می بوسم روی ماهت رو عزیزم بوووووووووووووووس
مامانه بهار
18 اسفند 92 17:02
ماشالله ..کم کم داری بزرگ میشیااااااااااااااااااااااااا
عاطفه
20 اسفند 92 11:53
ناز بشی با این دست و پاهای کوچولوت،من که دست و پاهای مانیاد صد بار تا حالا خوردمخدا حفظش کنه