قدم ۴۸
سلام پسر قشنگم
الهی من فدای چشمات بشم عزیزم.مامانی ببخشید انقدر دیر به دیر برات مینویسم.قول میدم از این به بعد با گوشی هرطور شده بیام برات بنویسم
ماشالله شما خیلی بزرگ شدی .هر روز یه کار جدید
از اون ورم خیلی خیلی شیطون شدی . فقط میگی یکی بشینه با شما بازی کنه.هیچ کار دیگه ایم نکنه
عزیز دل مامان کارایی که شما میکنی رو دونه دونه مینویسم/
هروقت بخوای خراب کاری کنی بخاطر اینکه کسی بهت چیزی نگه میگی آخ آخ بعد بدو بدو میری کار خودتو میکنی
نفس مامممان شما فکر کنم اولین کسی هستی که هنوز مامان و بابا نمیگی ولی میگی جیش,قام(ماشین بازی) .
ازت میپرسم مانی دیشب تو خواب چیکار کرد میگی جیییییش
یا میگم رفتی حموم چیکار کردی سرتو دسات میگیری میگی شششششش
با هر چیزیم دستت میاد میگی قااام
توی ماشینم همه چیو میشناسی فرمون , دنده , ترمز دستی , چراغ ه
پیتکو پیتکو یاد گرفتی نفسم.
از همه مهمتر اذان خیلی دوست داری.تا اذان میشه ساکت میشینیو دعا میکنی
من دعا میخونم و شمام میگی آمین
وقتیم میگم نفس من کیه سریع دستتو میاری بالا.الهی من فدات شم
کلاغ پر و تاب تابه خمیر بازی و خیلی دوست داری
بعدم میری تو صورت همه دماغشونو میگیری
عزیز دل منی مامان قشنگم. ماشالله هر روز کار جدیدی میکنه